در کتب فقهی و تفسیری، انواع شعائر الهی اینگونه معرفی شده اند:
صفا و مروه (خویى، موسوعة الإمام الخوئی، 1418 ه ق، ج3، ص: 289) و همچنین مشعر از شعائر الهی می باشند. (مشکینى، مصطلحات الفقه؛ ص: 493) در جای دیگری آمده است: «اذان از شعایر و علامات اسلام اهل آن شهر است» (کاشانى، فیض ؛1406 ه ق، ج7، ص: 571؛ اصفهانی، 1414 ه ق، ج3 603). در جایی دیگری امده است، شعائر الهی اموری است که مختص به شرع می باشند مثل اذان و روزه ماه مبارک رمضان و ... (عاملى، شهید ثانى 1414 ه ق، ج1، ص: 476) همچنین مساجد نیز از شعائر الهی دانسته شده اند. (خویى ، 1418 ه ق ، ج4، ص: 46) شهید ثانی نیز تعظیم مومن را از شعائر الهی دانسته است. (مجلسی،1403 ، ج73، ص: 38) همچنین گفته شده است: «جهاد در راه خدا از بزرگترین شعائر اسلام است.» (اصفهانی، مجلسی اول، 1406 ه ق، ج3، ص: 157) سنقری گفته است: «مرثیه خواندن برای اهل بیت نیز از شعائر اسلام است.» (سنقری، 1418 ه ق، ص: 39) در کتاب دیگری آمده است: نماز جمعه از بزرگترین شعائر اسلامی است. (صدر، 1403 ه ق، ص: 378) تعظیم مصحف و ضریح های مقدس نیز از باب تعظیم شعائر الهی، نیکو دانسته شده است. (بحرانى، 1405 ه ق، ج5، ص: 292)در جای دیگری آمده است: «ساختن بنایی بر قبر انبیاء از باب تعظیم شعائر الهی جایز است.»( عاملى، 1419 ه ق، ج23، ص: 103)
امام زادگان از شعائر الهی اند. البته همانطور که در بالا گفته شد. امام زادگانی که نسبشان معلوم بوده و مقام معنوی بالایی دارند تا جایی که ائمه اطهار نیز آنها را تایید کرده و در ایران و دیگر نقاط جهان دارای حرم اند. به عنوان مثال در باب جلالت مقام حضرت معصومه روایات متعددی وارد شده است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «برای خداوند حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه است و برای امیرالمومنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است و برای من و فرزندان بعد از من حرمی است و آن قم است. ... بانویی از اولاد من در آن وفات می کند که نامش فاطمه دختر موسی است و شیعیان به شفاعت ایشان وارد بهشت می شوند.»(مجلسی، (ط - بیروت)1403 ه ق، ج57، ص: 228)
نکته دیگر اینکه، در کتب روایی، تعظیم مومن از شعائر الهی دانسته شده است. (مجلسی،1403 ، ج73، ص: 38) و امام زادگان نیز از مومنان تراز اول زمان خود بوده اند. به عنوان مثال، شیخ مفید در باره احمد بن موسی معروف به شاه چراغ می نویسد: «او مردی جلیل القدر و پرهیزکار بود و حضرت موسی علیه السلام او را دوست داشته و مقدم می داشت» (مفید، 1413 ه ق، ج2، ص: 244)لذا از شعائر الهی اند. در فقه نیز ساختن قبر و تعمیر قبور این اجله جزء شعائر الهی دانسته شده است. (سبزواری،1413 ه ق ج4، ص: 229)
در باب احترام به سایر فرزندان اهل بیت علیهم السلام نیز روایات فراوانی وجود دارد و احترام به سادات در جامعه نیز از این روایات نشات می گیرد. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: کسی که اولاد مرا اکرام کند به تحقیق مرا اکرام کرده است(محدث نوری، 1408 ه ق، ج 12، ص 376(
و دانسته شد و احترام گذاشتن به پیامبر و اهل بیت علیه السلام و مرثیه خوانی و ساختن حرم برای آنها از شعائر الهی است. و اکرام فرزندان حضرت، در حکم اکرام خود حضرت معرفی شده است. لذا می توان اکرام فرزندان را نیز از شعائر الهی برشمرد.
امام رضا (ع) نیز فرمودند: نظر کردن به فرزندان ما عبادت است. شخصی از آن حضرت پرسید: آیا نگاه کردن به آن دسته از فرزندان شما که امام هستند عبادت است؟ حضرت فرمودند: بلکه نگاه کردن به تمام فرزندان پیامبر (ص) عبادت است، مادامی که از راه و روش آن حضرت جدا نشده باشند و به گناهان آلوده نشده باشند(شیخ حر عاملی، 1409 ه ق، ج 12، ص 311.)
احترام به فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله محدود به زمان حیات آنها نمی شود؛ و زمان رحلت ایشان را نیز در بر می گیرد. پیامبر فرمودند: «قبرهای مردگانتان را زیارت نمایید و بر انها سلام بفرستید.»(مجلسی، 1403ه ق، ج 79، ص 64.)
بعد از ذکر انواع شعائر الهی وبیان این نکته که امام زادگان نیز از شعائر الهی اند، ویژگی های شعائر الهی مورد بررسی قرار می گیرد:
یکی از ویژگی های شعائر الهی این است که انسان را به یاد خدا می اندازد. صفا و مروه و مساجد و حرم انبیاء و ائمه اطهار، از جمله شعائر الهی اند که در فضای ملکوتی این مکان ها، به انسان، حالت معنوی دست داده و به یاد خدا می افتد. و این حالت از سیره خود اهل بیت علیه السلام نشات می گیرد. امام صادق (ع) از امام مجتبى (ع) چنین یاد مىکند: «لَم یُرَ فى شَىْءٍ مِنْ احوالِهِ الّا ذاکِراً للَّهِ سُبحانَهُ. » در هیچ حالى دیده نشد جز اینکه به یاد خداى سبحان بود. (مجلسی، 1403ه ق، ج 43، ص 331)
و یاد خدا موجب می شود که خداوند هم انسان را یاد نماید، در قرآن مجید آمده است: «فَاذْکُرونى اذْکُرْکُمْ» (بقره: 152) «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.» و در آیه دیگری آمده است: «یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَاب»(رعد 27) خدا هر که را به درگاه او روى کند به سوى خود هدایت مىکند، و وقتی انسان هدایت شد، توبه کرده و اهل ایمان شده و دلش آرام می گیرد. و این دومین ویژگی شعائر الهی است. «الا بِذِکْرِاللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ» (رعد: 28).
ویژگی سوم این است که تعظیم شعائر الهی ضروری است. ( (سبزواری،1413 ه ق ، ج4، ص: 228) البته فرق است میان تعظیم و پرستش. اسلام تعظیم و تواضع را جایز مىداند و پرستش را منع مىکند. فرق میان پرستش و تعظیم این است که پرستش نوعى تقدیس و تنزیه و تسبیح و تحمید است اما تعظیم احترام گذاشتن است. (مطهری، بی تا، ج25، ص: 108)
ویژگی چهارم این است که ترک آنها درست نیست. اهمیت این مساله به حدی است که اگر شخص مسلمان در جایى قادر به اظهار شعایر اسلام نبود، نباید در آنجا سکونت نماید و در صورت تمکّن از هجرت، بر او واجب است هجرت نماید. (عاملى، شهید ثانى؛1412، ج1، ص: 217)
ویژگی پنجم، اینکه تعظیم شعائر الهی منجر به تقویت اراده انسان در مسیر بندگی و ترک گناه می گردد. حس معنوی افراد در مواجهه با زیارت اهل بیت علیهم السلام و امام زادگان واجب التعظیم، بیان گر این مطلب می باشد. زائران که معرفت به این نکته دارند که استفاده از برکات معنوی امام علیه السلام محدود به زمان حیات ایشان نبوده و حضرات معصومین ع حتی بعد از شهادت و رحلت از این دنیا نیز زنده و منشا آثارند، (ابن شهر آشوب مازندرانى، 1379 ق، ج1، ص 239) بر شور و اشتیاق آنها بر زیارت افزوده شده و سعی بر رعایت آداب حضور امام را دارند. این افراد چون می دانند که هر کس با محبّت آل محمد بمیرد، چون شهید مرده است.(زمخشری، 1407 ه ق، ج4، ص 220) محبت و ارادت و عشق وافر خویش به معصومین ع را ابراز نموده، و خواسته های خویش را از باب وَابْتَغُوا الَیْهِ الْوَسیلَة، (مائده 35) از آن حضرات ع مسالت دارند.
آیت الله جوادی می فرماید: «با حضور در اینگونه از مکانها و زمانها به مراتب، فرصت تقرّب فراهمتر است. بدیهی است که انسان مؤمن و عاقل این فرصتها را از دست نمیدهد و با توجه به موقعیّتهای ویژه با تلاش اندک به اجر بیشتری دست یافته، از خیر کثیر و مبارکی بهره میبرد. در خصوص ابدان و قبور پاک صالحان و معصومان گرامی نیز همینگونه است.»(جوادی آملی، 1388 ش، صفحه 26)
این انس که موجب آشتی بنده با خدا و در نتیجه توبه و قرار گرفتن در مسیر عبودیت شده است، منشا تقویت تقوا و پرهیزگاری نزد شخص می شود. انسانی که به زیارت اهل بیت مشرف می شود بعد از سفر چنان تحت تاثیر قرار می گیرد که دیگر به سمت برخی از گناهان نمی رود.
از طرف دیگر بر اساس این نکته که تعظیم شعائر از تقوای قلوب نشات می گیرد «مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب»(حج 32) یاد آور می شویم که وقتی انسان متقی شد، دیگر نه تنها حاضر به اهانت و روی گردانی از شعائر الهی نیست بلکه این شعائر را گرامی داشته و مورد تعظیم و بزرگداشت قرار می دهد. زیرا این شعائر به گونه ای، نقش پیامبری و هدایت را بر گردن این شخص دارند.
تقوی، وسوسه شیطان را از مسیر انسان بر داشته «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسهَُّمْ طَئفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُون» (اعراف 201) و او را در مسیر بندگی خدا به رستگاری می رساند. «فَاتَّقُواْ اللَّهَ یَأُوْلىِ الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون» (مائده 100)
در ذیل بیان ویژگی شعائر الهی، به ارتباط شعائر الهی و تقوا اشاره شد. در اینجا پیرامون تقوا و ارتباط آن با شعائر الهی سخن گفته می شود:
در بالا گفته شد که شعائر الهی موجب آرامش قلب و نزدیکی انسان به سوی خدا می شوند. و مسیر توبه را برای انسان باز می نمایند. و وقتی انسان توبه نمود، در مسیر عبودیت الهی قرار گرفته و سعی می نماید رضایت خالق خویش را به دست آورد.
حرم ائمه اطهار علیه السلام که یکی از شعائر الهی است نقش قابل توجهی در بیداری مردم و اقبال مردم به معنویات داشته و موجب توجه مردم به خداوند شده است. این نکته از افزایش بی سابقه سفرهای معنوی و توجه بی اندازه مردم به ائمه اطهار، به دست می آید. تعظیم شعائر الهی که به قول آیت الله جوادی، قرار گرفتن در این فضاها موجب فراهم شدن بیشتر فرصت تقرب به سوی خداوند می شود، (جوادی آملی، 1388 ش، صفحه 26) خود می تواند انسان را در مسیر تقوا قرار دهد.
تقوا که عبارتست از نگهدارى کردن از خود، عنصر بازدارنده ای است که انسان را از گناه و آلودگی حفظ می کند. و در مسیر طاعت الهی قرار می دهد. (مطهری، بی تا، ج27، ص: 159). در کتب لغوی و اخلاقی، تقوی را اینگونه تعریف کرده اند: «حفظ کردن نفس است از آنچه بیم ضررش مىرود: حفظ النّفس عمّا یؤثم»(راغب اصفهانی، 1412 ه ق، ص 881؛ على الهامىنیا، بی تا، ص 25)
تعظیم شعائر الهی از تقوای قلب ها نشات می گیرد. و تقوى بر دو قسم است، تقواى جوارح و تقواى قلوب؛ تقواى جوارح این است که اعضاء و جوارح را انسان از معاصى باز دارد و تقواى قلوب این است که قلب از عقائد فاسده و اخلاق رذیله خالى باشد. و عمل به شعائر اسلامى داخل در تقواى جوارح است و تعظیم شعائر داخل در تقواى قلب است لذا مىفرماید: (ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ): باین که بزرگ بشمارد و بداند تمام از روى حکمت و مصلحت است و باعث نجات دنیا و آخرت و مورث سعادت و نیل به فیوضات الهیّه است. (طیب، 1378 ش، ج9، ص: 297 و 298)
ممکن است شخصی تصور نماید که در اینجا دور پیش آمده است: تعظیم شعائر متوقف بر تقوا و تقوا متوقف بر شعاائر الهی شده است.
اما در حقیقت این دور نیست. زیرا درست است که در قرآن آمده است که تعظیم مشائر الهی از تقوای قلوب است و کسی شعائر الهی را تعظیم می کند که تقوا داشته باشد. اما تقوا متوقف بر مشائر الهی نیست بلکه این شعائر تنها نقش بیدارگری را برای شخص داشته و این خود شخص است که با تفکر و با استفاده از فضای معنوی ایجاد شده در مسیر قرار می گیرد. البته نقش شعاائر الهی همچون مسجد و امام زاده و ... در شکل گیری شخصیت معنوی فرد و قرار گرفتن در مسیر تقوا و بندگی بر کسی پوشیده نیست اما تقوا بر این شعائر توقف ندارد تا دور پیش آید بلکه تنها با یکدیگر ارتباط مستقیم و ماثر دارند.